منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
موضوعات
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



لینک دوستان
آخرین مطالب
دیگر موارد

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 12
بازدید دیروز : 130
بازدید هفته : 336
بازدید ماه : 335
بازدید کل : 49324
تعداد مطالب : 49
تعداد نظرات : 28
تعداد آنلاین : 1

آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 49
:: کل نظرات : 28

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 12

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 12
:: باردید دیروز : 130
:: بازدید هفته : 336
:: بازدید ماه : 335
:: بازدید سال : 827
:: بازدید کلی : 49324
نویسنده : مجتبی مقیمی
دو شنبه 27 مرداد 1393

اون روزها سید واحد های مختلفی تشکیل داده بود .واحد تسلیحات واحد اموزش واحد تدارکات واحد..... بنده حقیر هم مسئول واحد تدارکات بودم.

بودجه که نمیداد سید ! من باید از بچه ها بودجه میگرفتم .

صندوق چوبی درست کرده بودم و گذاشته بودم توی پایگاه و هرکسی به وسع خودش پول توی جیبیهاشون رو یواشکی که ریا نشه میریختن توی صندوق ، منم اخر هفته به اخر هفته اون رو میکشیدم بیرون میرفتم یه جعبه شیرینی ، قند ، چای ،نان ، پنیر ، خربزه ، هندوانه  وخلاصه به فراخور فصل برای بچه هایی که میومدند برای نگهبانی خرید میکردم .

خلاصه بودجه هم که کم میاوردیم خدا از جای دیگه ای میرسوند. ماه رمضان هم بچه ها سحری مادرشون می پختند میاوردیم بچه ها سحری میخوردند وعدهای نماز صبح رو میخوندند و میرفتند و عده ای هم نماز میخوندند و میرفتیم توی شبستون مسجد یه پتو نصف زیر و نصف رو میخوابیدیم تا ظهر بعدم که نماز جمعه و بعدم یه عده خونه دوباره و عده ای هم دوباره مسجد . کار ما هم که یه سره تو مسجد بودیم .

گاهی میشد که هفته ای نمیرفتیم خونه . یادمه ملکی شهید شده بود ما  یه هفته ای توی مسجد بودیم چون منزل ملکی نزدیک مسجد بود همه کارهاش تو مسجد شیخ عبد النبی انجام شد . خدا بیامرزدش اسماعیل رو از پا نمیشست دوان دوان دنبال کارهای شهید ملکی بود . صفا و صمیمیتی بین بچه ها بود زبان زده همه بودند اون بچه ها . خیلی هاشون سنی نداشتند که اسمهاشون یادم نیست ولی یکی شون علی هراتی بود خیلی شیطون بود الان نمیدونم کجاست ولی شنیدم توی صدا سیماست . لاریجانی بود . مسعود قافله باشی .قاسم تحصیلی . حسین استاد اقا . شریعتمداری .علی تفرشی.مرتضی جواد زاده.لاجوردی.شهید توکلی با برادرش.مرحوم کاشانی  مرحوم تفرشی احمد و محمد طاهری جنیدی .عصار. شجاعیان . شهید محمود طاهری.شهید فرشته . شهید بهروز نیکپور.داداش شهید نیک پور . مهراب بیک با پدرش میومد پایگاه  و پدر فعالی داشت . در واخ .شهید زهرایی . شهید احمد موحدی . شهید علی موحدی . بچه ها اگر زنده اند خدا حفظشون کنه اگرم نیستند خدا رحمتشون کنه.


:: برچسب‌ها: بودجه , صفاو صمیمیت ,
:: بازدید از این مطلب : 428
|
امتیاز مطلب : 23
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد

.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.
درباره ما
دل نوشته ها،شرح حال بچه های پایگاه ، خاطره ها و عکس ها و... نظرات و مطالب خود را در قسمت نظر ها یا به ایمیلmoosavi021@yahoo.com یا به شماره 09125522975 پیامک فرمایید.
منو اصلی
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
پیوندهای روزانه
چت باکس

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)